دوش به غار، غار به دوش
بعضی ادم ها از غار مبعوث می شوند..
من یک غار روی دوشم دارم..
ارتفاع غار من به اندازه دوش من است..
من شب ها و روزهای زیادی را توی غار بوده ام..
اما می دانم برای بعثت نباید غارنشین شد..لاجرم غار به دوش شدم..
|
|
||
پنج شنبه 94 شهریور 12 :: 9:18 صبح :: نویسنده : غار به دوش
درس خوندن توی شریف برام جز بهترین خاطرات زندگی بوده الان روزای اخر درسم توی شریفه و می دونم دلم خیلی براش تنگ میشه واسه دانشگاه کوچولوی پرجنب و جوشمون.. یکی از حسن های دانشگاه اینه که همیشه توش یه خبری هست.. از همایش و کنفرانس علمی گرفته تا کارهای خلاقیتی و.. دوستش دارم دانشگاهمو.. هه ... یاد این افتادم که چقدر بوی ماه مهر! رو دوست داشتم و دارم... و اون اهنگ تلویزیون ... و حس رفتن سر کلاس... و فکر می کنم یه فرق اساسی بچه های دانشگاه ما همین دوست داشتن بوی ماه مهر! هست :) بله دوست داشتن! ادمی دل به هر چه بست با ان محشور است.. :) و اینجا ملجا دلدادگان به کتاب است... شب بیداران و پای کتاب جان دادن ها... رفتن به دانشگاه از هشت صبح و برگشتن از ان ده شب... دلم واسه این روزای پر کارم ... واسه بچه های پرانرژی ازمایشگاه.. واسه شور و نشاط دلم توی دانشگاه تنگ میشه... دیروز کتاب آینده پژهی فردی رو خریدم.. دوست دارم یه اینده خوب بسازم.. خدایا کمکم باش.. +پایان نامه +ثبت اختراع+مقاله+همسر و تفریح+کار... موضوع مطلب : |
آرشیو وبلاگ
آخرین مطالب
پیوندها
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 9 کل بازدیدها: 15277 |
||